من با تو سودا می کنم
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خرم گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم
سیمین بهبهانی
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
به وبلاگ من و تو خوش آمدید
اخبار روز tanhatarin zakhmi Interesting Picture Gallery خاطراتم شوری سنج اب اکواریوم کمربند چاقویی مخفی
کیت اگزوز ریموت دار برقی ارسال هوایی بار از چین خرید از علی اکسپرس مستر قلیون
فال حافظ
قالب های نازترین
جوک و اس ام اس
جدید ترین سایت عکس
زیباترین سایت ایرانی
نازترین عکسهای ایرانی
بهترین سرویس وبلاگ دهی
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 9 بازدید دیروز : 0 بازدید هفته : 11 بازدید ماه : 9 بازدید کل : 83684 تعداد مطالب : 85 تعداد نظرات : 32 تعداد آنلاین : 1